1- محيط کنار ستونهاي اصلي ساختمانها و ديوارهاي بين آنها (ديوار حمال)؛ امن ترين نقاط در برابر ريزش آوار بوده و بيشترين مثلث حيات در آنها تشکيل مي گردد. به هنگام وقوع زله به صور درازکش و با پوشاندن سر در کنار اين ديوارها و به حالت نشسته با پوشاندن سر در کنار ستونهاي اصلي قرار گيريد.
2- روي تخت خواب، زير ميز، چارچوب در، داخل آسانسور، راه پله و وسط اتاق، محيط مجاور پنجره ها از نا ايمن ترين وقاط در هنگام وقوع زله مي باشند. در اين هنگام اکيداً از قرار گرفتن در اين نقاط خودداري کنيد.لازم به ذکر است صد در صد تمام کساني که در زله سال 2011 گواتمالا در زير ميز يا چارچوب در قرار داشتند؛ کشته شدند و يا دچار قطع عضو شديد شده اند.
3- اگر در آسانسور بوديد و متوقف کردن آن ناممکن بود، سريعاً در يکي از گوشه هاي آسانسور قرار بگيريد و زانوهاي خود را شل کنيد.
4- اگر در راه پله بوديد و فرصت خروج نداشتيد؛ سريعاً در پاگرد قرار بگيريد و در حالت نشسته سر خود را با دو دست بپوشانيد.
5- در داخل و خارج ساختمان از قرار گرفتن در کنار ديوارهاي جانبي ساختمان اکيداً خودداري کنيد.
6- در خارج از ساختمان از زير درختان، پنجرها، کابلهاي برق و اقلام در حال سقوط دوري کنيد و به وسط خيابانها پناه ببريد.
7- در هنگام رانندگي و در گاراژ خودرو از خودرو خارج شده و در کنار شاسي آن به صورت درازکش پناه بگيريد. شاسي خودرو يکي از بهترين مثلث هاي حيات را برايتان ايجاد مي نمايد.
8- يخچال، فريزر، لباسشويي مي توانند وزن آوار را منحرف نمايند؛ پس حوالي آنها نيز جانپناه خوبيست.
9- نوزادان و اطفال را در قسمت داخل شکم خود در زماني که در نقطه ايمن قرار داريد؛ قرار دهيد و سر و روي آنها را بپوشانيد.
10- در زير آوار به صورت آرام و شمرده نفس بکشيد و تنها فرياد خود را براي زماني نگهداريد که مطمئن هستيد که ناجي بالاي آوار به دنبال شماست.
11- براي فرار به هيچ وجه از آسانسور استفاده ننمائيد.
در اين هشدارها از افراد خواسته شده است تا پس از مشاهده حريق در هر مكان و نقطهاي، بلافاصله طي تماس با (125) و (115) به ترتيب آتش نشاني و اورژانس را در جريان حادثه قرار دهند.
1. به محض مشاهده آتش سوزي خونسردي خود را حفظ و طبق فراگرفتههايتان با وسايل موجود آتش را در نطفه خفه كنيد و درصورتي كه آتش سوزي از كنترل شما خارج است و قادر به خاموش كردن آن نيستيد، اقدامات ذيل را انجام دهيد.
2. خونسرد باشيد و قهرمان بازي درنياوريد و به ياد داشته باشيد سلامت شما مهمترين اصل است.
3. ديگران را جهت كمك مطلع كنيد.
4. كنتور برق را قطع كنيد. (بعد از خارج شدن سرويس دهي آسانسور يا دستگاههاي مشابه)
5. مصدومان را از محل حريق خارج كنيد.
6. دربها و پنجرههاي محلي كه آتش سوزي شروع شده را فوراً ببنديد تا مانع سرايت دود و حرارت به اتاقهاي مجاور شود.
7. راههاي منتهي به محل آتش سوزي را از وسايل زيادي كه مانع حركتند، خالي كنيد.
8. نوع آتش را مشخص كنيد و با كپسول و وسايل آتش نشاني مانع گسترش و سرايت آتش به نقاط ديگر شويد.
9. به هيچ عنوان از آب براي خاموش كردن اتصالات برقي استفاده نكنيد.
10. هنگام مبارزه با آتش، حفاظت فردي را رعايت كنيد.
11. فرار از ساختمانهاي آتش گرفته و نجات گرفتارشدگان از آن
حفاظت شخصي: از نظر حفاظت شخصي دو اصل مهم و اساسي را بايد درنظر گرفت:
1. پارچه و يا دستمال مرطوبي را روي دهان و بيني قرار دهيد تا حفاظت در مقابل دود تأمين شود.
2. درصورت گرفتار شدن در اتاق حريق زده ديوار را بگيريد و دور بزنيد و اگر چنانچه حرارت مسير شما كم ميشود راه را ادامه دهيد تا به درب خروجي برسيد.
ـ چون هواي گرم و آلوده به دود سبكتر از هواي عادي است و به بالا صعود ميكند، از اين رو درازكش حركت كنيد و دست خود را جلوي سربلند كنيد تا بتوانيد موانع را احساس كنيد و درصورتي كه از پلهها استفاده ميكنيد خود را نزديك ديوار نگهداريد و عقب عقب پائين برويد و با پاي خود يكايك پلهها را احساس كنيد.
ـ حق تقدم خروج با كودكان و سالخوردگان است.
ـ در صورت پوشيدن كفشهاي پاشنه بلند و ناراحت، آنها را از پا خارج كنيد.
نجات
ـ در اين بخش توصيه ميشود كه براي انجام هر كاري در اتاق حريق زده و دود گرفته دو نفري برويد و اتاق را از پهلو و ديوار دور بزنيد و با دست زير و روي تخت خوابها و داخل گنجهها و ميزها را وارسي كنيد.
ـ در خاتمه كار از وسط اتاق عبور كنيد تا اطمينان حاصل شود كه كسي در وسط اتاق نيفتاده است.
ـ در موقع حركت دادن شخص بيهوش، او را به طرف پشت برگردانيده و مچهاي او را به هم ببنديد سپس دو زانو نشسته و سر خود را داخل شكافي كه با مچهاي شخص بيهوش تشكيل شده قرار دهيد و به طور درازكش وي را با خود بكشيد.
ـ براي حركت دادن شخص حريق زده از پلهها، او را به پشت بخوابانيد، به طوري كه سر او را به آرامي و تأني از پله ها پايين آوريد.
لباسهاي آتش گرفته
ـ چنانچه شخص ديگري آتش گرفته باشد، او را در يك پتو و يا پرده بپيچانيد و او را با خود به زمين انداخته و بغلتانيد.
ـ هرگز اجازه ندهيد كه شخص درحال ايستادن بماند، زيرا شعلهها به طرف بالا زبانه كشيده و توليد سوختگيهايي در صورت و مجاري تنفسي خواهد كرد و از اين رو هرگاه بخواهد خود را دست شما رها سازد، ترديد به خود راه ندهيد، او را از به هر ترتيب كه ممكن است گرفته و به شرح بالا با او رفتار كنيد.
ـ به دستور كساني كه به عنوان سرپرست آتش نشاني انجام وظيفه ميكنند، با دقت عمل كنيد.
ـ به خاطر داشته باشيد كه هرگونه بي احتياطي درمورد ايمني نه تنها زندگي و هستي شما را به خطر خواهد انداخت، بلكه همسايگان شما نيز در امان نخواهند ماند.
منبع: تبيان
در نخستين روزهاي پس از انقلاب بهمن 57، دولت موقت که به علت فروپاشي قواي انتظامي و نظامي فاقد ابزار لازم براي اعمال حاکميت بر کشور بود، درصدد برآمد تا نيرويي مسلح بنام گارد ملي به وجود آورد. به همين منظور، حسن لاهوتي حکمي از سيد روحالله خميني براي تشکيل اين نيرو دريافت کرد. با پيشنهاد محمد توسلي نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي آن برگزيده شد. در حکم خميني تأکيد شده بود که سپاه پاسداران زير نظر دولت موقت فعاليت خواهد کرد.[7][8] B هدف از تشکيل اين نهاد نيز حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگيري از تحريک و توطئه، جلوگيري از خرابکاري در موسسات دولتي و ملي و مراکز عمومي و سفارتخانهها، جلوگيري از رسوخ عناصر فرصتطلب و ضدانقلابي در داخل صفوف مردم، اجراي دستور دولت موقت و اجراي احکام دادگاههاي فوقالعاده اسلامي، ذکر شده بود.[9] دولت موقت ابراهيم يزدي را به عنوان معاون نخستوزير در امور انقلاب، مأمور کرد که با لاهوتي براي تشکيل اين نيرو همکاري کند. اساسنامه سپاه در اواخر بهمن 1357 در باغشاه و در حين جمعآوري سلاحهاي پخش شده در روزهاي انقلاب تکميل شد. در 9 اسفند 1357 در جلسهاي در پادگان عباسآباد که با حضور ابوشريف، محسن رفيقدوست، مرتضي الويري، علي محمد بشارتي، محمد غرضي، حسن جعفري، علي فرزين، ضرابي، هاشم صباغيان، تهرانچي و علي دانش منفرد تشکيل ميشود، علي دانشمنفرد به عنوان فرمانده سپاه پاسداران انتخاب شد. محسن رفيقدوست مسوول تدارکات، بشارتي مسوول اطلاعات و مرتضي الويري مسوول روابط عمومي سپاه شد.[7][8] آنها با جلب همکاري عدهاي از اعضاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان ايراني در آمريکا و کانادا ساختمان ساواک در خيابان سلطنتآباد (پاسداران کنوني) را مقر اصلي خود قرار دادند و در مراکزي چون هنگ نوجوانان (مکان مورد استفاده براي دانشگاه امام حسين (ع) و دافوس کنوني سپاه) و پادگان سعدآباد، با کمک عدهاي از جمله برخي تکاوران تيپ نوهد، به جذب و آموزش سياسي، عقيدتي و نظامي داوطلبان پرداختند.
پس از کودتاي 28 مرداد سال 1332، محمدرضا شاه به تثبيت قدرت خود پرداخت و طرحهايي موسوم به انقلاب سفيد که محور اصلي آن را اصلاحات ارضي تشکيل ميداد، به اجرا گذاشت. اجراي اين طرحها و افزايش چند برابري درآمدهاي نفتي، موجب توسعه اقتصادي و دگرگوني ساختار اجتماعي ايران و در عين حال افزايش اختلاف طبقاتي و تنشهاي اجتماعي در دهههاي 1340 و 1350 گشت. شاه با معطوف کردن اقدامات امنيتي و اطلاعاتي خويش بر سرکوب طبقه متوسط جديد و احزاب مليگرا، مارکسيستي و سکولار، خود را در مقابل روحانيون و تفکرات مبارز جديد اسلامي آسيبپذير ساخت. انقلاب سفيد و اصلاحات ارضي او و نيز جانبداري وي از دولتهاي آمريکا و اسرائيل، با مخالفت روحانيون به ويژه خميني روبرو شد. در اين دوران بخشي از جريان روشنفکري ايران (از جمله علي شريعتي) تفسيري سياسي و انقلابي از شيعه را به عنوان يک ايدئولوژي رهايي ساز، در اذهان مردم به ويژه دانش آموزان و دانشجويان به جاي گذاشتند. خميني نيز در سالهاي تبعيد خود، هر چند خواهان ايجاد يک حکومت اسلامي به رهبري فقها به جاي سلطنت موروثي بود، بيشتر به طرح نقطه ضعفهاي رژيم و مسائلي ميپرداخت که موجب نيتي توده مردم مسلمان ايران ميشد. در اين دوران همچنين شماري سازمانهاي چريکي مارکسيست و اسلامگرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژيم اعتقاد داشتند. نهايتاً با سياستهاي تنشبرانگيز حزب دولتي رستاخيز در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه 1350، بازاريان و روحانيون محافظه کار و غير سياسي نيز به عنوان دو متحد تاريخي يکديگر، به صفوف مخالفان پيوستند.
تشکيل بسيج دانش آموزي در جنگ تحميلي
امام خميني (ره) در پنجم آذر 1358 خورشيدي فرماني مبني بر تشکيل بسيج مستضعفين صادر کرد. به دنبال اين پيام تاريخي همه پايگاه ها از جمله مدارس به صورت خود جوش و مردمي شکل گرفتند و با شروع جنگ تحميلي رژيم بعث عليه ايران، دفاتر بسيج در مدارس مانند ديگر اقشار بسيج براي جذب، آموزش و اعزام دانش آموزان واجد شرايط به جبهه هاي جنگ فعال شدند. بنابراين بايد به نقش ممتاز و چشمگير دانش آموزان از آغاز نظامي بعثيان به ايران توجه کرد که دوشادوش نيروهاي مسلح کشور مانند ارتش و سپاه پاسداران در جبهه هاي نبرد با مان جنگيدند. به طوري که در طول هشت سال دفاع مقدس بيش از 550 هزار دانش آموز بسيجي در جنگ شرکت کردند و بيش از 36هزار تَن شهيد و 2 هزار و 853 تَن مفقود الاثر و جانباز و 2 هزار و 433تَن آزاده را در اين راه تقديم دفاع از وطن کردند. شهيد محمد حسين فهميده يکي از اين دانش آموزان بسيجي بود که اقدام شجاعانه و قهرمانانه او موجب افزايش شور و هيجان بيشتر در جبهه ها شد و ارتش رژيم بعث را به وحشت انداخت.
بسم الله الرحمن الرحيم
قالَ رسولُ الله صلي الله عليه و آله و سلّم: إنّي تارکٌ فيکُمُ الثَقلَينِ، کتابَ اللهِ و عترتي اهلَ بيتي فإِنَّهُما لَنْ يفْتَرِقا حَتّي يرِدَا عَلَيّ الْحَوضَ
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ أللّهُمَّ صلّ علي محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ أسرارِ کتابِکَ الذّي تجلّي فيه الأَحديه بِجميعِ أسمائکَ حَتّي المُسْتَأْثَرِ منها الّذي لايعْلَمُهُ غَيرک؛ و اللَّعنُ علي ظالِميهم أصلِ الشَجَره الخَبيثه.
و بعد، اينجانب مناسب ميدانم که شمهاي کوتاه و قاصر در باب «ثقلين» تذکر دهم؛ نه از حيث مقامات غيبي ومعنوي وعرفاني، که قلم مثل مني عاجز است از جسارت در مرتبهاي که عرفان آن برتمام دايره وجود، از ملک تا ملکوت اعلي و ازآنجا تا لاهوت و آنچه درفهم من و تو نايد، سنگين و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگويم ممتنع است؛ و نه از آنچه بربشريت گذشته است، از مهجور بودن از حقايق مقام والاي «ثقل اکبر» و «ثقل کبير» که از هرچيز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است براين دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتيان بازيگر که شمارش آن براي مثل مني ميسر نيست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب ديدم اشارهاي گذرا و بسيار کوتاه ازآنچه براين دو ثقل گذشته است بنمايم.
درباره این سایت